امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

امیر عباس بابا

ترخیص امیرعباس از بیمارستان

1391/7/17 22:58
550 بازدید
اشتراک گذاری

صبح شنبه اول وقت مامان امیر عباس دیگه طاقت نیاورد برای چندمین بار زنگ زد به بخش NICU بیمارستان امام حسین(ع) که پرستار بخش گفت برای شیر دادنش بیان بیمارستان . ما هم خیلی خوشحال شدیم و سریع خودمونو رسوندیم بیمارستان تا مامانش بتونه پسره نازشو ببینه و بهش شیر بده . منم رفتم سمت بیمارستان بنت الهدی تا بتونم گواهی ولادت امیرعباس رو بگیرم , وقتی رسیدم اونجا اول رفتم زایشگاه تا برای گواهی ولادت اقدام کنم مدارک رو که دادم گفتن یکساعتی طول میکشه منم رفتم حسابداری بیمارستان برای گرفتن ریز هزینه های انجام شده و دیدن رضایت فیلم برداری در بیمارستان که هیچگونه فرمی نبود .... برای اعتراض به این امر و انتقال پسرم بدون هماهنگی لازم به بیمارستان امام حسین(ع) به اتاق مدیریت رفتم که در ابتدای امر مسئولین بخش و ... به اتاق امدند و سعی کردند کار انجام شده را توجیح نمایند ولی در انتها همه به خاطر این موضوع و فیلم برداری غیر مجاز عذرخواهی کردند و بعد هم مدارک و گواهی ولادت امیرعباس منو هم بهم دادن و هزینه دریافتی در خصوص فیلم برداری غیر مجاز!!! را برگشت داده و فیلم گرفته شده رو نیز به همراه یک تعهد در خصوص پاک کردن فیلم به عنوان هدیه به من دادند.
از اونجا سریع رفتم اداره ثبت احوال و شناسنامه آقا امیرعباس رو گرفتم و رفتم بیمارستان امام حسین(ع) که گفتند تا عصر اجازه ملاقات نیست . برگشتیم خونه و عصر دوباره رفتم تا پسر نازمو ببینم , الهی هیچ پدر و مادری بچه شو تو این حالت نبینه...
پسرم تا روز دوشنبه عصر بیمارستان بستری بود و عصر روز دوشنبه بعد از دریافت جواب آخرین آزمایش از بیمارستان مرخص شد و بردیمش خونه چه لحظه بود اون لحظه ....
سر راهش موقع ورود به خونه آقاجونش براش یه خروس کشت همه خونواده خصوصا خواهرای گلش کلی شاد و خوشحال بودن . بعد از اینکه آقاجونش اومد داخل خونه تو گوشهای آقا امیر عباس اذان و اقامه گفت ....


صبح روز سه شنبه تصمیم گرفتیم به آداب و رسوم شهرمون بیرجند برای شب شیش امیرعباس یه جشن ساده و خودمونی بگیریم , صبح اول وقت امیرعباس رو بردیم برای آزمایش تیروئید بعد دنبال تدارکات مراسم شب.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
21 مهر 91 23:49
سلام ...خیلی خوشحال شدم که حالش خوبه ... انشالله هیچ وقت حالش بد نشه دیگه ... انشالله دامادش کنید
مامی امیرعباس
22 مهر 91 0:23
سلام قدم نورسیده مبارک خدا براتون حفظش کنه گل پسرتونو که هم اسمه پسر منه


سلام زنده باشین ممنون از لطف شما